آشنایی با بانک های مرکزی در بازار فارکس
7 آذر 1401 1401-09-11 15:14آشنایی با بانک های مرکزی در بازار فارکس
آشنایی با بانک های مرکزی در بازار فارکس
آشنایی با بانک های مرکزی در بازار فارکس
زمانی که نوبت به معامله در بازار ارز میرسد، تنها کسب اطلاعات در مورد شاخصهای اقتصادی کافی نیست.
قبل از اینکه به شاخصهای متحرک بازار بپردازیم، مهم است که وظایف بانکهای مرکزی مختلف را که بر ارزی که معامله میکنید تأثیر میگذارد، درک کنید، زیرا تنها با تغییر نرخ بهره یا تصمیمگیریهای سیاست پولی بر احساسات تأثیر میگذارند.
اگر فقط شاخصهای اقتصادی را بدون درک بانکهای مرکزی مطالعه کنید، مانند یادگیری نحوه رانندگی با ماشین بدون اطلاع از قوانین رانندگی در کشورتان است. اگر از یادگیری در مورد محرک های مهم بازار ارز غافل شوید، در دراز مدت ضرر خواهید کرد.
شما نمی خواهید تنها بر روی اندیکاتورهای تکنیکال تمرکز کنید و در عین حال تحلیل بنیادی را نادیده بگیرید. در هر صورت، تحلیل بنیادی مهمتر از شاخص های فنی است. این فقط نظر من است.
در حالی که بانکهای مرکزی مختلف وظایف متفاوتی دارند، چند کارکرد مشترک دارند. بانک های مرکزی به عنوان وام دهندگان آخرین راه حل شناخته می شوند. آنها علاوه بر مسئولیت تنظیم عرضه پول کشور از طریق ابزارهای سیاست پولی، می توانند به بانک های تجاری به ویژه در زمان بحران مالی وام دهند.
در طول یک بحران مالی، مردم اغلب اعتماد خود را به سیستم بانکی و مالی از دست می دهند، که منجر به برداشت گسترده سرمایه از بانک های تجاری می شود. آنها همچنین نقش صادرکننده ارز و بانکدار دولت را ایفا می کنند.
در دنیای بانکهای مرکزی، زبان خاصی وجود دارد که معمولاً برای توصیف اقدامات بانکهای مرکزی و چشمانداز آنها برای نرخهای بهره استفاده میشود.
هاوکیش –سیاست انقباضی: تعصب نسبت به افزایش نرخ بهره به دلیل نگرانی از رشد سریع اقتصاد.
داویش- سیاست انبساطی: تعصب نسبت به کاهش نرخ بهره به دلیل نگرانی از کند شدن بیش از حد سرعت اقتصاد.
مداخله: اقدام بانک های مرکزی برای القای تغییرات در نرخ ارز.
از دیگر نقش های بانک مرکزی می توان به حفظ ثبات نرخ تورم، مدیریت ذخایر ارزی کشور، مدیریت نرخ بهره و حفظ ثبات سیستم مالی اشاره کرد. برای کشورهای صادرات محور، بانک های مرکزی آنها بیشتر مداخله خواهند کرد تا صادرات را رقابتی نگه دارند.
عوامل موثر بر قیمت نفت خام
انواع بانک های مرکزی
فدرال رزرو ایالات متحده (Fed) فدرال رزرو یا به طور خلاصه فدرال رزرو، بانک مرکزی ایالات متحده است. نرخ وجوه فدرال کمیته بازار باز فدرال (FOMC) باید مورد توجه قرار گیرد، به ویژه برای معامله گرانی که دلار را معامله می کنند. FOMC شامل 12 عضو است و قدرت تعیین نرخ بهره را دارد.
برخلاف بانک های تجاری معمولی، فدرال رزرو به بانک های ایالات متحده و سایر کشورها خدمات ارائه می دهد. در طول بحران مالی 2008، فدرال رزرو نقش مهمی در عمل به عنوان وام دهنده به سایر بانک های مرکزی ایفا کرد.
یکی از وظایف کلیدی فدرال رزرو تضمین حداکثر اشتغال و حفظ نرخ تورم یا به عبارت دیگر حفظ ثبات قیمت و حفظ رشد اقتصادی در نرخ مطلوب است.
فدرال رزرو همچنین مسئول تعیین نسبت ذخیره مورد نیاز بانک ها است. سپس مقدار پولی که بانک ها می توانند به مصرف کنندگان قرض دهند با نسبت ذخیره فدرال رزرو تعیین می شود. بانکهایی که نسبت ذخیره پایینی دارند، نسبت به بانکهایی که نسبت ذخیره بالاتری دارند، میتوانند پول بیشتری وام دهند.
از آنجایی که دلار آمریکا ارز ذخیره اصلی است، فدرال رزرو از نزدیک توسط معامله گران نظارت می شود. هر تصمیمی که توسط فدرال رزرو گرفته شود نه تنها بر دلار آمریکا بلکه بر سایر ارزها نیز تأثیر زیادی خواهد داشت. طبق گزارش صندوق بین المللی پول، فدرال رزرو آمریکا در حال حاضر حدود 43057 میلیون دلار ذخایر ارز خارجی دارد.
بانک انگلستان (BOE)
بانک انگلستان مسئول مدیریت نرخ بهره بریتانیا و واحد پول پوند استرلینگ است. وظیفه آنها حفظ ثبات نرخ تورم و دستیابی به ثبات مالی است. تصمیمات سیاست پولی توسط کمیته سیاست پولی (MPC) بانک اتخاذ می شود. نرخ بهره معیار نیز توسط کمیته تعیین می شود.
بانک ژاپن (BOJ)
بانک مرکزی ژاپن مسئول تضمین ثبات مالی اقتصاد ژاپن است.
هیئت سیاست گذاری بانک مسئول تعیین نرخ بهره (نرخ تنزیل) است. از آنجایی که ژاپن یک اقتصاد صادرات محور است، تقویت بیش از حد ین برخلاف منافع بانک مرکزی ژاپن است. از این رو، مداخله BOJ در مقایسه با سایر بانک های مرکزی برای جلوگیری از گران شدن ین نسبتاً رایج تر است.
به دلیل کمبود منابع طبیعی در ژاپن، آنها به شدت به واردات نیز متکی هستند. عمده واردات ژاپن شامل سوخت های معدنی (به عنوان مثال نفت)، ماشین آلات و محصولات دارویی است. این بدان معناست که BOJ به قیمت نفت توجه خواهد کرد زیرا بر ین ژاپن تأثیر می گذارد.
بانک مرکزی اروپا (ECB)
بانک مرکزی اروپا بانک مرکزی 19 کشور عضو اتحادیه اروپا است. وظیفه این بانک مرکزی حفظ ثبات نرخ تورم (کمتر یا مساوی 2 درصد در میان مدت) و تضمین ثبات ارز است. مانند سایر بانک های مرکزی، آنها مسئول اجرای سیاست های پولی و مدیریت ذخایر ارزی خود هستند.
معامله گران باید تصمیمات سیاست پولی اتخاذ شده توسط شورای حاکمیت بانک را که مسئول تعیین نرخ های عملیات تامین مالی مجدد، نرخ های تسهیلات وام نهایی و نرخ های تسهیلات سپرده است، مورد توجه قرار دهند.
بانک ملی سوئیس (SNB)
بانک مرکزی سوئیس مسئول CHF است و هدف آن حفظ رشد اقتصادی و ثبات قیمت است (CPI کمتر از 2٪). بازار 3 ماهه LIBOR برای تعیین نرخ بهره استفاده می شود. پیشبینی تورم میانمدت طی ارزیابیهای سیاست پولی انجام شده در ماههای مارس، ژوئن، سپتامبر و دسامبر. این بانک همچنین بر زیرساخت های بازار مالی به عنوان یک استراتژی برای ارتقای ثبات مالی نظارت می کند.
بانک کانادا (BOC)
وظیفه این بانک مرکزی ثابت نگه داشتن نرخ تورم در سطح 2 درصد است که محور اصلی آن تورم اصلی است. به عبارت دیگر، وظیفه آنها حفظ تورم در سطوح پایدار و پایین است.
به رهبری شورای حاکم، نقش آنها همچنین مدیریت ذخایر ارز خارجی و مدیریت برنامه های بدهی عمومی دولت کانادا است. اگر دلار کانادا را معامله می کنید، مطمئن شوید که نرخ یک شبه (نرخ سیاست کلیدی) را رعایت می کنید زیرا یکی از ابزارهای اساسی سیاست پولی مورد استفاده بانک است.
بانک رزرو استرالیا (RBA)
RBA مسئول اجرای سیاست پولی استرالیا است. مانند بسیاری از بانک های مرکزی دیگر، وظیفه آن حفظ نرخ تورم ثابت (حدود ۲ تا ۳ درصد) در میان مدت است. این بانک همچنین برای حفظ ثبات ارز و به حداکثر رساندن اشتغال تلاش می کند.
در مواقع عادی، مداخله توسط RBA چندان رایج نیست. هنگامی که دلار استرالیا را معامله می کنید، به نرخ های بهره وام های یک شبه (نرخ نقدی RBA) توجه کنید که بر نرخ استقراض و نرخ تورم تأثیر می گذارد.
بانک رزرو نیوزلند (RBNZ)
بانک مرکزی نیوزلند سیاست های پولی را برای حفظ نرخ تورم ثابت بین 1 تا 3 درصد اجرا می کند. ترویج اشتغال کامل از دیگر وظایف بانک مرکزی است. نرخ رسمی نقدی (OCR) به عنوان ابزاری برای دستیابی به این دستورات استفاده می شود. این در واقع نرخ بهره ای است که توسط بانک برای حفظ ثبات قیمت تعیین می شود. سایر ابزارهای سیاست پولی مورد استفاده شامل خرید دارایی در مقیاس بزرگ و برنامه تامین مالی برای وام دهی (FLP) است.
بیانیه سیاست پولی (MPS) بانک به صورت فصلی منتشر می شود و حاوی اطلاعاتی در مورد قضاوت های سیاستی و ابزارهای جایگزین سیاست پولی است.
مداخله بانک مرکزی
حتی اگر نقدینگی بالای بازارهای فارکس مانع از دستکاری هر یک از فعالان بازار در بازارها شود، این استثنا در مورد بانکهای مرکزی است.
مداخلات عمده بانک مرکزی تنها بخشی از بازارهای فارکس است و عموماً توسط معامله گران فارکس پذیرفته می شود زیرا آنها این کار را برای ثبات اقتصادی انجام می دهند.
با این اوصاف، مداخلات بانک مرکزی آنطور که فکر می کنید رایج نیست (مگر اینکه بحرانی وجود داشته باشد). در واقع، بانک های مرکزی سعی می کنند از مداخله برای جلوگیری از شوک ناگهانی به بازارها اجتناب کنند.
اگر بانک های مرکزی مداخله کنند، به احتمال زیاد به جای تقویت ارز، تضعیف ارز است.
مقدمه ای بر سیاست پولی
سیاست سیاست های پولی برای تنظیم عرضه پول در اقتصاد مورد نیاز است. اهداف سیاست پولی شامل حفظ نرخ تورم ثابت، دستیابی به رشد اقتصادی بالا و حفظ تعادل پرداخت سالم است. برخی از ابزارهای سیاست پولی مورد استفاده بانکهای مرکزی شامل انجام عملیات بازار باز (OMO)، تغییر نرخهای تنزیل و تعیین الزامات نسبت ذخیره است.
عملیات بازار باز یک ابزار سیاست پولی است که شامل خرید و فروش اوراق بهادار دولتی توسط FOMC برای تأثیرگذاری بر سطح عرضه پول و نرخ بهره است. با بازخرید این اوراق، عرضه پول در اقتصاد افزایش می یابد و منجر به کاهش نرخ بهره می شود. این به عنوان یک عملیات بازار باز انبساطی شناخته می شود. از سوی دیگر، زمانی که اوراق بهادار فروخته می شود، حجم پول کاهش می یابد و منجر به افزایش نرخ بهره می شود. این فرآیندی است که به عنوان عملیات بازار باز کاهش تورم شناخته می شود.
شورای حکام مسئولیت تغییر نرخهای تنزیل را دارد که بر سود تأثیر میگذارد. نرخ ها اگر نرخ بهره افزایش یابد، وام گرفتن برای مشاغل گرانتر میشود که منجر به کاهش جریان پول به اقتصاد میشود. اگر همه چیز برابر باشد، افزایش نرخ بهره باعث افزایش ارزش پول می شود و بالعکس.
عرضه پول همچنین می تواند تحت تأثیر تنظیم نسبت ذخیره مورد نیاز (همچنین به عنوان نسبت ذخیره نقدی شناخته می شود) قرار گیرد. بانک ها موظفند مقدار معینی از سپرده ها را به صورت نقد نقد نگهداری کنند و مابقی آن را به وام گیرندگان قرض دهند. این به عنوان ایجاد اعتبار شناخته می شود. به عنوان مثال، اگر نسبت ذخیره مورد نیاز 20٪ باشد، بانک می تواند 80٪ وام بدهد. ذخایر کمتر به بانک ها اجازه می دهد وجوه بیشتری را قرض دهند که منجر به افزایش عرضه پول می شود و بالعکس.
در دورههای افزایش بیکاری و رشد اقتصادی پایین، مانند رکود، بانکهای مرکزی با کاهش نرخهای بهره، عرضه پول را افزایش میدهند. اجرای یک سیاست پولی تطبیقی یا انبساطی در این زمان برای تحریک رشد اقتصادی انجام می شود.
در سال 2008، فدرال رزرو برای تحریک اقتصاد ایالات متحده، زمانی که رکود بزرگ ایالات متحده و در نهایت کل جهان را در بر گرفت، نرخ بهره را به پایین ترین حد تاریخ کاهش داد. همانطور که در زیر نشان داده شده است، این امر منجر به پایان یافتن روند نزولی EUR/USD شد.
در مارس 2020، در زمان شروع شیوع کووید-19، فدرال رزرو علاوه بر کاهش نرخ صندوق های فدرال، دور کاهش کمی (QE) را اعلام کرد. این شامل خرید اوراق بهادار دولتی مانند اوراق قرضه، در نتیجه افزایش قیمت و کاهش بازده است.
QE که قبلاً در بحران مالی 2008-2009 اجرا شده بود، اغلب در دوران رکود برای تقویت اقتصاد با تشویق وامگیری و هزینهکردن اجرا میشد. طبق گزارش بلومبرگ اکونومیکس، بانکهای مرکزی در سراسر جهان، یعنی فدرال رزرو، بانک مرکزی انگلستان، بانکهای مرکزی اروپا و بانک ژاپن، از QE به عنوان آخرین راهحل برای مبارزه با اثرات اقتصادی ناشی از همهگیری کووید-19 استفاده میکنند. حدود 5.6 تریلیون دلار در برنامه های QE. اگرچه برنامههای QE رایج نیستند، اما وقتی اقتصاد جهانی ضربه میزند، قطعاً استثنا است، درست مانند آنچه در سال 2020 اتفاق میافتد.
اگرچه ممکن است این نیت درست باشد، اما QE همیشه کار نمی کند زیرا به چندین عامل خارجی مانند اعتماد مصرف کننده بستگی دارد. اگر بسیاری از افراد بیکار باشند، ممکن است نخواهند پول خود را خرج کنند و از این رو علاقه ای به استقراض وجوه نخواهند داشت. حتی اگر مصرفکنندگان بخواهند وجوه قرض کنند، امتیازات اعتباری آنها ممکن است حتی به بانکها اجازه دسترسی به وجوه اضافی با چنین ریسک بالای پیشفرض از سوی مصرفکننده را ندهد.
البته، استثنائاتی مانند حباب مسکن در سال 2008 دارید که در آن به مصرفکنندگانی که اعتباری نداشتند، وجوه اعطا شد. امیدوارم درسمان را یاد گرفته باشیم. سهولت اعتبار، سفته بازی را تشویق می کند که منجر به حباب های سوداگرانه می شود که در نهایت اقتصاد را نابود می کند. بدانید که تسهیل کمی معمولاً به عنوان آخرین راه حل زمانی که ابزارهای پولی معمولی مانند OMO کار نمی کنند استفاده می شود. پس از بحران مالی 2008، QE رایجتر شد زیرا سیاستهای پولی مرسوم نتوانستند اقتصاد را تحریک کنند.
نوع دیگری از سیاست هایی که می تواند رشد اقتصادی را تنظیم کند، سیاست های مالی است که توسط خزانه داری ایالات متحده تعیین می شود. افزایش مالیات می تواند روشی برای افزایش رشد اقتصادی به دلیل افزایش هزینه های دولت باشد.