جنگ علیه فقر _جنگ با طبقه متوسط
جنگ علیه فقر _جنگ با طبقه متوسط
جنگ علیه فقر _جنگ با طبقه متوسط
در سال 1964، رئیس جمهور لیندون جانسون جنگ علیه فقر اعلام کرد. بسیاری معتقدند که ما در آن جنگ پیروز شدیم. دیگران این کار را نمی کنند. نمودار زیر تعداد افرادی را نشان می دهد که از کوپن های غذایی استفاده می کنند که امروزه اسنپ نامیده می شود:
برنامه کمک تغذیه تکمیلی. اگرچه بسیاری بر این باورند که ما در جنگ با فقر پیروز شدیم، اما افزایش اتکا به کوپن های غذایی داستان متفاوتی را بیان می کند.
نمودار افراد دریافت کننده کوپن غذا نشان می دهد که در سال 1975 تقریباً 17 میلیون نفر کوپن غذا دریافت کردند. تا سال 2013، تعداد افراد به 47 میلیون نفر افزایش یافت و همچنان در حال افزایش است.
س: اگر تعداد افراد فقیر در حال افزایش است، از کجا می آیند؟
ج: طبقه متوسط. بسیاری از فقرای امروزی چند سال پیش بهعنوان آمریکاییهای طبقه متوسط خوب بودند.
جنگ با طبقه متوسط
نمودار بالا نشان می دهد که چه اتفاقی برای طبقه متوسط می افتد. چند سال پیش، روزنامهنگار تلویزیونی لو دابز کتابی درباره این افول طبقه متوسط نوشت، جنگ با طبقه متوسط: چگونه دولت، تجارتهای بزرگ و گروههای ذینفع خاص جنگی علیه رویای آمریکایی به راه میاندازند و چگونه باید با آن مبارزه کرد. نظر او: اگر طبقه متوسط در حال افول است، ایالات متحده در حال افول است، زیرا طبقه متوسط موتور موتور اقتصاد ایالات متحده است.
در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2012، هر دو نامزد باراک اوباما و میت رامنی قول دادند که طبقه متوسط را نجات دهند. یک ذهن پرسشگر ممکن است بپرسد: “چرا طبقه متوسط به پس انداز نیاز دارد؟” همانطور که اکثر ما می دانیم، اگر دولت وعده نجات شما را می دهد، شما قبلاً ضرر کرده اید.
تورم ثروت را می دزدد
سیستم پولی ثروت ما را از طریق تورم می دزدد. نمودار زیر توضیح می دهد که چرا طبقه فقیر و متوسط، صرف نظر از اینکه چقدر سخت کار می کنند، در حال مبارزه هستند.
س: سیستم پولی چگونه باعث تورم می شود؟
پاسخ: علت اصلی تورم چاپ پول است. وقتی پول چاپ می شود – توسط بانک ها یا دولت ها – دو اتفاق می افتد: تورم شروع می شود و مالیات ها افزایش می یابد. وقتی قیمت ها و مالیات ها بالا می رود، مردم از نظر مالی دچار مشکل می شوند.
س: مردم چگونه با افزایش قیمت ها زنده می مانند؟
پاسخ: وقتی قیمت ها بالا می رود، مردم از کارت های اعتباری خود برای زنده ماندن استفاده می کنند. بسیاری مجبور به کاهش هزینه های … مانند غذای سالم تر یا مراقبت از دندان هستند. بسیاری برده بدهی می شوند. و بسیاری دیگر اندکی بیشتر از خدمتکاران قراردادی، یا برده چک های حقوق خود می شوند.
بردگان بدهکار
با کاهش درآمد طبقه متوسط، و افزایش مالیات و قیمت، بسیاری برای زنده ماندن به کارت های اعتباری خود روی آوردند و برده بدهی شدند.
نمودار زیر این داستان را بیان می کند.
دو نوع ثروتمند
س: اگر طبقه فقیر و متوسط فقیرتر می شوند، چگونه ثروتمندان ثروتمندتر می شوند؟
ج: افراد ثروتمند دو نوع هستند. یکی از انواع ثروتمندان، ثروتمندان واقعی هستند. ثروتمندتر می شوند. نوع دیگر ثروتمند فقیرتر شدن است. نمودار بعد این داستان را بیان می کند.
س: من می توانم ببینم که افراد ثروتمند، یعنی 1 درصد بالا، ثروتمندتر می شوند. اما چه اتفاقی برای 90-95٪ می افتد؟ چرا درآمدشان کم می شود؟ آیا آنها ثروتمندانی هستند که شما در مورد آنها صحبت می کنید، ثروتمندانی که فقیرتر می شوند؟
ج: بله. این نمودار داستان دو نوع مختلف از افراد ثروتمند را بیان می کند. همانطور که از نمودار می بینید، ثروتمندان واقعی، یعنی 1 درصد از کل آمریکایی ها، بسیار ثروتمند شدند – با افزایش 309 درصدی درآمد از سال 1979.
با این حال، 95-99 درصد برتر در حال از دست دادن جایگاه خود هستند. درآمد آنها رشد نمی کند.
س: آیا به همین دلیل است که قبلاً در مورد تبدیل شدن برخی از ثروتمندان به فقرای جدید گفتید؟
ج: بله. توجه کنید نموداری که ما به آن نگاه کردیم فقط ما را به سال 2007 می برد. آن سالی بود که رکود بزرگ آغاز شد. پس از سال 2007، بسیاری از میلیونرها در فاجعه وام مسکن وام و سقوط بازار سهام از بین رفتند.
س: پس این نمودار امروز بدتر به نظر می رسد؟
ج: بله. 1 درصد بالای آمریکایی ها ثروتمندتر شده اند. بسیاری از افراد دیگر، نوع دیگری از ثروتمندان که توصیف کردم، اکنون فقیرتر هستند. بسیاری در کمتر از یک سال از ثروتمند به فقیر رسیدند. بسیاری از آنها با از دست دادن مشاغل پردرآمد، خانه و ثروت خود به دلیل سقوط پرتفوی سهام از بین رفتند.
از میان ثروتمندانی که از سقوط جان سالم به در بردند و در 20 درصد بالایی باقی ماندند، بسیاری (به لطف تورم) فقیرتر می شوند. برخی در حال حاضر وارد طبقه متوسط شده اند.
س: دوباره به من بگو… تفاوت بین این دو نوع ثروتمند چیست؟
پاسخ: یکی از انواع ثروتمندان افرادی هستند که مشاغل پردرآمد دارند، مانند مدیران شرکت ها، افراد حرفه ای مانند پزشکان و وکلا، ورزشکاران و ستاره های سینما. آنها ثروتمند با درآمد بالا هستند.
نوع دیگر ثروتمند افرادی هستند که برای ثروتمند شدن نیازی به شغل ندارند. اکثر این افراد دارای دارایی هستند.
میلیونر همسایه
در سال 1996، میلیونر همسایه منتشر شد. برای زمان خودش کتاب عالی بود. این کتاب که توسط توماس جی استنلی و ویلیام دی. دانکو نوشته شده است، توضیح می دهد که چگونه شهروندان عادی و طبقه متوسط میلیونر شده اند.
آنها این کار را بدون حضور دونالد ترامپ، استیو جابز یا گوردون گکو از فیلم وال استریت انجام دادند. آنها ستاره های میلیونر سینما، ستاره های راک یا ورزشکاران حرفه ای نبودند. آنها با داشتن تحصیلات خوب، زندگی در خانهای متوسط در محلهای لوکس، رانندگی با ماشینهای معقول، پسانداز پول و سرمایهگذاری مداوم در بازار سهام، به میلیونرهای طبقه متوسط تبدیل شده بودند.
بسیاری از آنها «میلیونرهایی با ارزش خالص» بودند، افرادی که در نتیجه افزایش ارزش خانه ها و سبد بازنشستگی خود ثروتمند شده بودند. آنها با حضور در اقتصاد رو به رشد ایالات متحده از طریق تورم به میلیونرهای طبقه متوسط تبدیل شده بودند. آنها شاهد زنده رویای آمریکایی بودند.
حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 نشانگر آغاز هزاره جدید و پایان رویای آمریکایی بود.
نمودار زیر نشان می دهد که از 11 سپتامبر، زندگی برای میلیونر همسایه آسان نبوده است.
در سال 2000، سقوط NASDAQ یا دات کام باعث یک سری رونق و رکود شد و بسیاری از میلیونرهای همسایه را از رده میلیونرها خارج کرد.
سلب حق سلب مالکیت همسایه
در سال 2007، زمانی که حباب وامهای مسکن فرعی ترکید، بسیاری از میلیونرهای همسایه تبدیل به سلب مالکیت درب همسایه شدند.
قبل از سال 2007، قیمت مسکن برای سال ها به طور پیوسته در حال افزایش بود. با افزایش قیمت مسکن، میلیونها صاحب خانه شروع به گرفتن «وامهای سرمایهدار مسکن» کردند که بسیاری از آنها برای پرداخت بدهی کارت اعتباری یا رفتن به تعطیلات استفاده میکردند. با استفاده از خانههایشان بهعنوان دستگاه خودپرداز… آنها به سختی یاد گرفتند – وقتی سر به زیر بودند – که «خانهشان یک دارایی نیست».
وقتی قیمت مسکن سقوط کرد، استفاده از کارت اعتباری کاهش یافت. وقتی صاحبان خانه استفاده از کارت های اعتباری خود را متوقف کردند، اقتصاد کند شد زیرا اقتصاد به هزینه مصرف کنندگان و استفاده از کارت های اعتباری آنها بستگی دارد. هنگامی که مصرف کنندگان هزینه های خود را کاهش دادند، خرده فروشان شروع به آسیب دیدند، و زمانی که خرده فروشان رنج می برند، اقتصاد جهانی متضرر می شود.
امروزه، در سال 2014، تقریباً 115 میلیون خانوار در ایالات متحده وجود دارد. از این 115 میلیون خانوار، 43 میلیون نفر اجارهنشین و 25 میلیون خانوار یا خانوادهای هستند که خانههای خود را رایگان و ترخیص میکنند. از حدود 50 میلیون خانواری که وام مسکن دارند، تخمین زده میشود که بیش از 24 میلیون «زیر آب» هستند، که به این معنی است که آنها بیش از ارزش خانهشان بدهکار هستند. تا زمانی که صاحبان خانه احساس فقر کنند، اقتصاد آسیب خواهد دید.
نظرات (1)
Sara
عالی بود واقعا.خففففن