11 سوال کلیدی برای انتخاب سهام با سود سهام تضمین شده

اگر می خواهید در شرکت ها سرمایه گذاری کنید، همیشه با این مشکل روبرو هستید: کدام شرکت؟ چگونه آن را پیدا کنم؟ برای انتخاب سهام از چه پارامترهایی استفاده کنم کا در اینجا 11 سوال کلیدی در انتخاب سهام که از وارن بافت ایده گرفته شده است را برای شما شرح خواهیم داد. ممنون که با ما همراه هستید.

به تعداد آدم ها، رویکردهایی برای این موضوع وجود دارد. هر کس باید راه خود را در مسیر حرفه سرمایه گذاری خود بیابد.

از آنجایی که من در مورد سودهای قیمتی گمانه زنی نمی کنم، بلکه هدفم سرمایه گذاری بلندمدتی است که سود سهام عادی به من می دهد و می خواهم آن را برای همیشه حفظ کنم، رویکردی را انتخاب کردم که از سود سهام به عنوان معیار اصلی استفاده می کند. برای این منظور، فهرستی از سوالات را تهیه کرده ام که بر اساس آن یک شرکت را ارزیابی می کنم و اینکه آیا آمادگی سرمایه گذاری را دارم یا خیر. هنگامی که یک نامزد احتمالی را پیدا کردم، به سادگی فهرست را بررسی می کنم.

11 سوال کلیدی در انتخاب سهام

1. آیا شرکت سود سهام پرداخت می کند؟

بسیار پیش پا افتاده، اما پاسخ دادن به آن آسان است. در غیر این صورت پرونده بسته می شود.

2. شرکت از چه زمانی سود سهام پرداخت می کند؟

هر چه طولانی تر بهتر. من شرکت هایی را ترجیح می دهم که حداقل 10 سال بدون وقفه سود سهام پرداخت می کنند.

3. آیا سود سهام به طور منظم افزایش می یابد؟

شرکت هایی که به طور منظم سود سهام خود را افزایش می دهند و در سال های اخیر هیچ کاهشی نداشته اند، نشان می دهند که حداقل در آینده نزدیک به این کار ادامه خواهند داد. به عنوان مثال، مک دونالد، سود سهام خود را به مدت 38 سال هر سال افزایش داده است.

4. افزایش ها چقدر قوی هستند؟

تفاوت این است که سود سهام طی 10 سال گذشته به طور متوسط 5٪ یا 15٪ افزایش یافته است. اگر یک شرکت 1 یورو به ازای هر سهم بپردازد، افزایش 5 درصدی موجب سود 1.63 یورو به ازای هر سهم و افزایش 15 درصدی منجر به سود 4.05 یورو برای هر سهم خواهد شد. یک تفاوت بزرگ!

5. شرکت چه می کند؟

در اینجا، سؤالات اخلاقی نقش کمتری برای من دارند، اما خیلی بیشتر، آیا من محصول را درک می کنم؟ آیا در شرایط بد اقتصادی نیز مصرف می شود؟ آیا محصول آینده دارد یا به راحتی قابل تعویض است؟ من هیچ ایده ای در مورد بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک ندارم، اما بیایید پوشک بگیریم. همیشه نوزادانی وجود خواهند داشت و در 2 سال اول زندگی، کوچولوها همیشه به چیزی برای “تمیز کردن” نیاز دارند. آنها به وضعیت اقتصادی اهمیت نمی دهند و پوشک پارچه ای قابل استفاده مجدد احتمالا منسوخ شده است.

6. آیا شرکت در چند سال آینده دوام خواهد آورد؟

بهترین تولید کننده کالسکه در جهان در آغاز قرن نوزدهم به معنای واقعی کلمه توسط اتومبیل ها له شد. مردم همیشه می خورند و می نوشند، حدس می زنم. با این حال، اگر سازنده کالسکه باهوش بود، اقتباس و قطعات خودرو تولید می کرد، بدترین اتفاق نمی افتاد.

7. آیا شرکت هنوز پتانسیل رشد دارد؟

به عنوان یک قاعده، من در شرکت های مستقری سرمایه گذاری می کنم که دهه ها در بازار فعال بوده اند. آنها قبلاً مرحله طوفان و استرس را پشت سر گذاشته اند. من دیگر نمی توانم انتظار نرخ رشد سالانه 30٪، 40٪ یا 50٪ را داشته باشم. من از این موضوع آگاه هستم، اما نفوذ در بازار جهانی هنوز کامل نشده است. چین، هند و آفریقا در حال عقب نشینی با کشورهای صنعتی هستند. میلیاردها نفر در اینجا زندگی می کنند که به طور فزاینده ای می توانند محصولات غربی را بخرند.

8. نسبت حقوق صاحبان سهام چیست؟

هر چه بالاتر بهتر. من شرکت هایی با کمترین بدهی ممکن را ترجیح می دهم. بنابراین نسبت حقوق صاحبان سهام باید بالای 40 درصد باشد. اگر شرکتی بیش از حد بدهی داشته باشد، عملا قادر به اقدام نیست و احتمال ورشکستگی دور از دسترس نیست. شرکتی با بدهی کم از دوران سختی جان سالم به در خواهد برد.

9. بازده حقوق صاحبان سهام چیست؟

بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایه ای است که صاحبان آن در اختیار شرکت قرار می دهند. این باید دو رقمی باشد و حداقل در 5 سال گذشته ثابت بماند. بازده بالا در حقوق صاحبان سهام، پیش نیاز خوبی برای توانایی پرداخت سود سهام آینده است.

10. نسبت پرداخت سود چقدر است؟

اگر شرکت تمام سود خود را تقسیم کند، فضای کمی برای رشد یا در صورت کاهش موقت سود، حفظ سود سهام یا افزایش آن به هر حال وجود خواهد داشت. نسبت پرداخت نباید از حداکثر 70 درصد سود تجاوز کند.

11. چه زمانی بخریم؟

این سوال خوبی است. اگر منتظر وقوع یک تصادف باشید، ممکن است سال ها منتظر بمانید. رویکرد من این است که به بازده سود سهام فعلی نگاه کنم و آن را با سرمایه گذاری مطمئن مقایسه کنم. در حال حاضر باید بالاتر از اوراق قرضه پس انداز یا مشابه باشد. علاوه بر این، من فکر می کنم که اگر نرخ رشد افزایش سود سهام حفظ شود، بازدهی حداقل تا 15 سال آینده دو رقمی خواهد بود. اگر همه معیارها رعایت شود و احساس خوبی داشته باشم، خرید می کنم.

وقتی سهام می فروشم

همانطور که وارن بافت زمانی گفت: “احمقانه ترین دلیل برای فروش یک سهم این است که قیمت در حال کاهش است.”

اما ممکن است لازم باشد برای یک سرمایه گذاری بلندمدت یک سهم بفروشید.

من فقط می توانم به سه دلیل فکر کنم:

1. بازار یا شرکت کاملاً بیش از حد ارزش گذاری شده است. با سهام محافظه کارانه، حتی P/E باید بسیار بالاتر از میانگین بلندمدت پرداخت شود. من افزایش 30 درصدی را دلیل نمی دانم.
2. شرکت مشکلاتی دارد که حل آنها تقریبا غیر ممکن است. به عنوان یک قاعده، مشکلات عظیم خود را در مدت زمان طولانی تری اعلام می کنند. بیانیه های مطبوعاتی و گزارش های سالانه راه خوبی برای پیگیری تحولات است.
3. هنگامی که نمونه کارها من به اندازه هدف حداکثر رسیده است. 50 شرکت و من یک سرمایه گذاری کمتر خوب را با یک سرمایه گذاری بهتر معاوضه می کنم که 20 شرکت را کافی می دانم.

ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که شرکت‌های خوب می‌توانند با کاهش عمومی قیمت‌های بازار بهتر کنار بیایند و سریع‌تر از شرکت‌های «گرم» فعلی از رکود خارج شوند. بسیاری از افت قیمت ها در نمودار بلند مدت در نهایت تنها یکی از بسیاری از لبه های ناهموار است. وحشت یک راهنمای بد است – صبر و آرامش نتیجه می دهد.

چرا استراتژی تقسیم سود را انتخاب کرده ام؟

هر کسی می تواند در بازار سهام کسب درآمد کند. به تعداد سرمایه گذاران، استراتژی های بی شماری برای این کار وجود دارد. چه معامله بر اساس تکنیک نمودار، سهام رشد، سهام ارزشی، سرمایه گذاری ضد چرخه ای، سفته بازی یا استراتژی هایی مانند Dogs اغلب Dow باشد، همه آنها یک چیز مشترک دارند.

اگر استراتژی به طور معقول، پیوسته و بلندمدت اجرا شود، موفقیت حاصل می شود. هر استراتژی نیاز به دانش ویژه، مهارت های ذهنی و همچنین مقادیر متفاوتی از زمان سرمایه گذاری دارد. مهم است که سرمایه گذار با استراتژی خود احساس راحتی کند. شما باید استراتژی درست را تجربه کنید، نمی توانید آن را یاد بگیرید.

سرمایه گذاری در زمان نقش مهمی برای من دارد. من از “بررسی قیمت” روزانه خسته شده ام. زمانی که سهمی را با هدف فروش آن به قیمت بالاتر خریداری می کردم، قیمت بازار روزانه بررسی می شد و فراز و نشیب های مداوم در بلندمدت بار روانی بود. در آغاز، زمانی که رویدادهای ناشناخته بازار سهام جدید هستند، همه چیز هیجان انگیز و هیجان انگیز است.

با این حال، در طول سال ها، همه چیز برای من به یک وظیفه خسته کننده تبدیل شد و به سادگی زمان زیادی را گرفت. البته هر جوان تازه کار بورسی هدفش کسب درآمد است. بدون کار به سرعت ثروتمند! چه مناظر خارق العاده ای تعداد کمی از افراد در ابتدا هدف مشخصی را در ذهن دارند، تنها چیزی که اهمیت دارد، امتیاز شماست.

از آنجایی که احتمالاً برای تولید 400 میلیون مناسب نیستم، هدف جدید من این بود که شکاف بازنشستگی در حال ظهور را با بازنشستگی کم کنم. قرار بود کل کار با هزینه ای قابل مدیریت انجام شود و تا آنجا که ممکن است در بازار سرمایه، امنیت نسبتاً بالایی ارائه شود. با استراتژی تقسیم سود، من به هدف خود نزدیکتر می شوم.

سرمایه گذاری زمانی معقول است. من یک شرکت را با توجه به معیارهایم تجزیه و تحلیل می کنم و در صورتی که نیازهای من را برآورده کند، آن را خریداری می کنم. این بدان معنی است که بیشترین تلاش در حال حاضر انجام شده است. در بیشتر شرکت‌ها، بخش روابط سرمایه‌گذار می‌تواند به‌طور خودکار گزارش‌های فصلی و اطلاعیه‌های موقتی را از طریق ایمیل برای شما ارسال کند. اغلب می توانید فقط به شکل ها نگاه کنید و بدانید که همه چیز در منطقه سبز است.

شرکت‌های بزرگی که برای چندین دهه، در برخی موارد بیش از 100 سال در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده‌اند، اطمینان نسبی دارند که تا چند سال آینده به حیات خود ادامه می‌دهند. سابقه طولانی سود سهام نشان می دهد که توزیع سهام بین سهامداران برای چند سال آینده حفظ خواهد شد. دیگر چه می خواهم؟

از آنجایی که من قصد دارم تا آخر عمر مالک شرکت های خوب باشم، قیمت های فعلی بازار سهام تنها در صورتی نقش دارند که قصد افزایش سهام خود را داشته باشم. حتی گاهی اوقات خوشحال می شوم که قیمت سهم 10 درصد، 20 درصد یا حتی 30 درصد کاهش یابد. قبلاً یک فاجعه بود. در بلندمدت، قیمت سهام افزایش می‌یابد و دیگر فرقی نمی‌کند که شما 50 درصد، 100 درصد یا 200 درصد مثبت باشید. این باعث امنیت و آرامش می شود.

درآمد سود سهام را می توان برای شرکت های غیر چرخه ای که من ترجیح می دهم نسبتاً خوب برنامه ریزی کرد، و اگر شرکتی سود سهام خود را افزایش دهد، واضح است که از مشارکت در موفقیت اقتصادی آن لذت می برم. بنابراین ماهی یک بار نگاهی به نمونه کارها می اندازم.

من آن را مانند کبوترهای سیندرلا نگه می دارم. خوب ها در قابلمه می روند، بدها در کروسان. با گذشت زمان، پرتفوی با شرکت های خوب پر می شود و من به سادگی می خوابم. من همچنین می توانم از تعطیلاتم لذت ببرم، زیرا مجبور نیستم 14 روز به نمونه کارها نگاه کنم. کیفیت زندگی افزایش یافته است.

سیر تحول از سفته باز به سرمایه گذار و در نهایت به مالک زمان زیادی طول کشیده است و با تجربیات دردناک زیادی همراه است. اما به نظر من ارزشش را داشت.​

مقاله های ذیل هم می تواند به شما در انتخاب سهام کمک نماید :

راز انتخاب سهام بنجامین گراهام – ۷ معیار برای انتخاب سهام ارزشی

سرمایه گذاری رشدی چیست؟ (رویکرد CAN SLIM)